کد مطلب:280097 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:460

اشعار آیة الله حکیم بارع کمپانی




همره باد صبا نافه ی مشك ختن است

یا نسیم چمن و بوی گل و یاسمن است





[ صفحه 593]





دیده ی دل شده روشن مگر ای باد صبا

همرهت پیرهن یوسف گل پیرهن است



شد مشام دل افسرده غمگین خوشبوی

مگر از طرف یمن بوی اویس قرن است



یا مسیحا نفسی می رسد از عالم غیب

كه دل مرده دلان تازه تر از نسترن است



ای نسیم سحری این شب روشن چه شبی است

مگر امشب مه من شمع دل انجمن است



یوسف مصر حقیقت كه دو صد یوسف حسن

نتوان گفت كه آن در ثمین را ثمن است



منشی دفتر انشاء قلم صنع خدا

ناظم عالم امكان به نظام حسن است



آنكه در كشور ابداع ملیك است و مطاع

و اندر اقلیم بقاء مقتدر و مؤتمن است



دل والا گهرش مخزن اسرار اله

دیده ی حق نگرش ناظر سر و علن است



ای سلیمان زمان پادشه عرش مكان

خاتم ملك تو تاكی به كف اهرمن است



ای همای ملا قدس و حمام جبروت

تا بكی روضه دین مسكن زاغ و زغن است



ای رخت قبله توحید و درت كوی امید

تا بكی كعبه دلها همه بیت الوثن است



دل بدریا زده از شوق جمالت الیاس

خضر از عشق تو سرگشته ی ربع و دمن است



ای زروی تو عیان جنت ارباب جنان

بی تو فردوس برین بر همه بیت الحزن است





[ صفحه 594]





ای كه در ظل تو كند گردون جای

نوبت رایت اسلام برافراشتن است



ای ز شمشیر تو از بیم دل دهر دو نیم

گاه خونخواهی شاهنشه خونین كفن است



ای ولی خدای عزوجل

بی مثل را جلالت تو مثل



سرو بستان حیدر صفدر

نور چشمان احمد مرسل



چون خدایت كسی نجسته نظیر

چون رسولش كسی ندیده بدل



حرف تو رشك لؤلؤ منظوم

نطق تو متن ایت منزل



راز هر كس به پیش علم تو فاش

مشكل هر كسی به پیش تو حل



بانوال تو خلد یك ارزن

با جلال تو چرخ یك خردل



اتقیا، را توئی به علم اعلم

اصفیاء را توئی رفضل افضل



چهره بگشا زپرده ی غیبت

باشد احكام تا به كی مختل



من شنیدم ز اوستا دانم

حرف خیرالكلام قل و دل



شاهد گفته ام ز گفته ی حق

زهق الباطل است و جاء الحق